خدایا...

حرفهایی...

خدایا...

خدایا؛

«تو»؛

آن مشترک مورد نظری هستی؛

که همیشه در دسترسی ...



نظرات شما عزیزان:

soroor
ساعت17:57---4 اسفند 1393

عالی مثل همیشه

 

پاسخ: مرسی عزیزم چشمک



از یآد رفتهـ ...
ساعت13:10---4 اسفند 1393

نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم
تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!


پاسخ: والاااااااا ما که بی اندازه قدآسمون ودریاااا منظورمون بودهمون ده تای بچگیلبخند



از یآد رفتهـ ...
ساعت13:05---4 اسفند 1393


تو به من میخندی

و من از خنده ی تو میفهمم

که کسی نیست مرا دریابد !


 

پاسخ:درووووووووغمردد

من کی به توخندیدم!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ من که همش باتوخندیدم مهسااااااااااخانوملبخند



از یآد رفتهـ ...
ساعت13:03---4 اسفند 1393

آدم است دیگر . . .

یکروز حوصله هیچ چیز را ندارد

دوسـت دارد بـردارد خـودش را بـریـزد دور !

 

پاسخ:

اون آآآآآآآدم ...لا اله الله

هر آدمی باید یک «در» داشته باشد.

یک در، که هروقت لازم شد آن را ببندد.

ببندد و هراس و دلواپسی و هیاهوی دنیای بیرون را

پشت آن در بگذارد...بلههههههلبخند

 

 



از یآد رفتهـ ...
ساعت13:01---4 اسفند 1393

حس خوبی نیست در رویای کسی گم شوی که فکر تو حتی در خوابش هم نمیگنجد … !

 

پاسخ: رویااااااااااااای شما همیشهههههه برای من سبزززززز



حسین
ساعت17:38---2 اسفند 1393

این استااد کوفتتوون بشه 
فرآنک این مهسااا نیستااااااا این روح منحرفشه داره میگرده اینجاااااااااا والا بوخوداااااا

 

پاسخ: نگواستاد ما گناه داریم

استاااد !؟دختربه این خوبی انحرافش کجابوده ؟

مهساییبی تقصیرلبخندبوسه

 



✿ مـღــωــآیـے ✿
ساعت11:01---29 بهمن 1393

بہ " تـــــــــــــو " ڪہ میرســـــم ...!

مڪثـــ میڪنـــــم ...!

انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزے را
جـــــا گذاشتـــــه ام !

مثلــــــــــا"...

در صـــ ــدایت ... ~ آرامـــــ ـــش ~

در چشـ ــــم هایـــــت ... ~ زندگـــــ ــے ~

و ~ تـــــــــمام هستے ام ~ را....

در آغوشـــــ ــــــــت... [♡]


 

 

پاسخ:

سلام به کسی که به رسم جادها دوراست وبه رسم دل چه نزدیک....



✿ مـღــωــآیـے ✿
ساعت11:01---29 بهمن 1393

 

پاسخ:

این پیامت پرازمفهوم بودچندبارخوندمشچشمکلبخند



✿ مـღــωــآیـے ✿
ساعت10:14---29 بهمن 1393

عاقا منـ یهـ مدتـ نبودمـ همهـ منو فراموشـ کردددددددددن(

اونروز کهـ سِروِر [کهـ جانمـ بهـ قربانشـ [قلب]] آدرستو داد بهمـ اصنـ در حد مررررررررررررررررررررررررررررر ررررررررگ ذوق فرمودمـ

برو سریعـ از سِروِر تشکر کنـ کهـ عشقتو بهتـ رسوند
 
همونروز دانشگاه بودمـ 
سرکلاااااااااسـ خخخخ فکـ کنـ...
اینقد ذوقـ کردمـ همونجآ لینکو بآز کردمـ و اومدمـ 4 تآ کامنتـ مملو از عشقـ خرکیـ کهـ مخصوص خودمهـ [] براتـ گذاشتمـ ...
اما الانـ دیدمـ فقطـ یکیشـ ثبتـ شده !! :| با تشکر از loxblog محترمـ :|


خلاصهههههه 
خعلیـ عشقیـ[قلب]
پاسخ:

 

 آقا دروغ نگو تو که همیشه غایب بودی

 خداروشکر که زنده ای الااااااااان ازشوق رسیدن به من ذوق مرگ نشدی

عشقی که همش گم وگور میشه همون بهترکه ازنظرغایب باشه خخخخ

حالا حساب لوکس بلاگ هم میرسیم  این شکل هاهم خودش ازنظرتوبرداشته گذاشته جلوی نظرمن ازاین به بعد ازهرکدوم دوتا بزار

سرورخوااااااااهری

اصلااااا سلامت کووووو دخترررررر هااااااا؟

خیلی دلم برات تنگ شده بود حقش بهت بگم بی معرفت... گفتم حقشه نگفتم که

 

خدااااا روح این استااااااد شادکنه عامل اصلی این اتصالات استااااااادو وبلاگش بودن

 



حسین
ساعت9:21---29 بهمن 1393

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!

فاضل نظری

پاسخ: ممنون استادخیلی قشنگ بود

............................................................... 

 

عاشقي درد است ودرمان نيز هم

 

مشكل است اين عشق وآسان نيزهم

 

جان  فدا بايد به اين دلدادگي 

 

دل كه دادي ميرود جان نيز هم

 

 دامن از خار تعلق باز چين        

 

باز گردي گل به دامان نيزهم

 

در نمازم قبله،گاهي پشت وروست  

 

كافر عشقم،مسلمان نيزهم

 

عشق گفت از كفرو دين  خواهي كدام

 

گفتمش اين خواهم وآن نيز هم

 

بي سروسامان شوي در پاي عشق

 

تا سرت بخشند وسامان نيز هم

 

 ساقي ما چون مي اندر خمره پخت

 

ميدهد جامي به خامان نيز هم

 

شهريارا،شبچراغي يافتي 

 

چشم و دلها كُن چراغان نيز هم.  

استادشهریار...

 

 

 

 



حسین 
ساعت9:19---29 بهمن 1393

به سراغ من اگر می آیید،
پشت هیچستانم.

پشت هیچستان جایی است.

پشت هیچستان رگ های هوا ،
پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم

پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.

آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.

به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید

مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.

 

پاسخ:

ممنون استاد خیلی قشنگ ودلنشین بود

آدم اینجا تنهاست ودراین تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست...

.........................................................................

و خدا می داند چینی نازک تنهایی ما نازک نیست .....

خواهی آهسته بیا...،

خواه با جوش و خروش ...

دلتان قرص و قوی ؛

هر چه چینی باشد...

جنسِ تنهایی ما ،چینی نیست ......

 

 



حسین
ساعت22:59---27 بهمن 1393

ووووو سلاااااام فرآنک چ عکس قشنگی چ متن عالی آورین

 

پاسخ:

لبخندسلاااااااام ممنون استااااد حضورت همیشه سبز[گل][گل]

 

 



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 27 بهمن 1393برچسب:, ] [ 13:48 ] [ فرانک ] [ ]